گوگل به دنبال تشخیص زودهنگام سرطان، و پیش بینی سکته قلبی و مغزی است. این شرکت در حال کار بر روی پروژه‌ای است که بر اساس آن سرطان، حمله قلبی، سکته مغزی و سایر بیماری‌ها بسیار زودتر از زمانی که اکنون قابل تشخیص هستند، شناسایی شوند.

این تکنولوژی‌ با ترکیب ذرات نانویی با قابلیت تشخیص بیماری کار می کند که با بلع قرص هایی کوچک وارد جریان خون می شوند و بعد با حس گری که روی مچ دست فرد بسته شده تبادل اطلاعات می کنند.

ایده اصلی این تکنولوژی این تشخیص تغییرات جزیی در ترکیبات شیمیایی بدن است که می‌تواند به عنوان یک سیستم هشدار زودهنگام عمل کند.

این پروژه هنوز مراحل اولیه خود را می‌گذراند. تشخیص زودرس، کلید درمان یک بیماری است. بسیاری از سرطان‌ها مانند پانکراس، زمانی قابل تشخیصند که دیگر دیر شده و به مرحله غیرقابل درمان رسیده اند.

بین بافت‌های سرطانی و بافت‌های سالم تفاوت‌های مشخصی وجود دارد. حالا هدف گوگل این است که به طور مداوم خون را به دنبال ردهای نشانه های مختص سرطان زیر نظر بگیرد و با این کار مدت‌ها پیش از بروز نشانه‌های فیزیکی، سرطان را تشخیص دهد.

این پروژه توسط گوگل ایکس، واحد تحقیقات شرکت گوگل هدایت می‌شود.

کار گوگل ایکس تحقیق و بررسی نوآوری‌هایی است که می توانند بالقوه نتیجه ای انقلابی داشته باشند. این تازه‌ترین کار گوگل ایکس به از چرخش به سمت تحقیقات پزشکی است.

پیش از این گوگل بر روی اندازه‌گیری گلوکز بیماران دیابتی از طریق لنزهای طبی کار کرده بود. یک شرکت نوپا را نیز خریده بود که قاشقی را با قابلیت تشخیص لرزش ناشی از بیماری پارکینسون ابداع کرده بود.

گوگل درعین حال سهام کالیکو؛ یک شرکت تحقیقاتی متمرکز بر پیشگیری از پیری و نیز 23 و من یا '23andme' را نیز خریده است.

' 23andme' کیت‌های تست ژنتیک شخصی عرضه می‌کند.

ذرات نانو

پروژه تشخیصی گوگل را دکتر اندرو کنراد یک زیست شناس مولکولی هدایت می‌کند. او پیش از این وسایلی ارزان قیمت را برای آزمایش ایدز ساخته است که بسیار فراگیر شده است.

منبع: بی بی سی

 

 

تحلیل دی ان ای یک انسان که ۴۵ هزار سال قبل می زیست به دانشمندان کمک کرده دریابند اجداد ما اولین بار چه زمانی با نئاندرتال ها آمیزش داشتند.

به گزارش مجله پزشکی مادر به نقل از بی بی سی، تعیین آرایش پایه های دی ان ای به دست آمده از یک استخوان ران کشف شده در سیبری نشان می دهد که اولین مورد آمیزش میان این دو گروه ۵۰ هزار تا ۶۰ هزار سال قبل اتفاق افتاده بود.

استخوان ران متعلق به یک شکارچی مرد است که یکی از قدیمی ترین انسان های مدرن کشف شده در اروسیا است.

نتایج این مطالعه که در نشریه نیچر چاپ شده همچنین موید این یافته است که گونه ما احتمالا حدود ۶۰ هزار سال قبل از آفریقا خارج شد و بعد در سراسر جهان پراکنده شد.

سوانت پابو از موسسه ماکس پلانک در لایپزیگ آلمان - که مطالعه تازه را انجام داده - در سال های اخیر با تحقیقات ژنتیکی خود درحال بازنویسی تاریخ انسان بوده است.

پروفسور پابو و همکارانش پیشگام شیوه استخراج دی ان ای از بقایای انسان کهن و تحلیل مواد ژنتیکی آن بوده اند.

او با استفاده از تحلیل این مواد ژنتیکی توانسته است بیش از پیش معمای سرگذشت انسان مدرن و مهاجرت آن به اطراف زمین را باز کند.

پروفسور پابو به بی بی سی نیوز گفت: "حیرت انگیز اینکه کیفیت مواد ژنتیکی این انسان ۴۵ هزار ساله خوب است، کسی که به جد همه انسان های امروزی خارج از آفریقا نزدیک است."

این مرد در مقطعی مهم در تاریخ بشر در سیبری غربی زندگی می کرده است، زمانی که انسان در آستانه پراکنده شدن به اروپا و آسیا بود.

این یافته ممکن شد چون بخش های بزرگی از دی ان ای این گونه که اکنون منقرض شده سالم مانده است.

پروفسور پابو می گوید‌: "تحلیل ما نشان می دهد که انسان مدرن قبل از آن زمان با نئاندرتال ها جفتگیری کرده بود و ما اکنون می توانیم تاریخ اولین آمیزش را دقیق تر از قبل تعیین کنیم."

پابو و تیمش در سال ۲۰۱۰ تحقیقاتی را منتشر کردند که نشان می داد تمام انسان های غیرآفریقایی امروز حاوی دی ان ای نئاندرتال ها هستند.

آنها اکنون با تحلیل تازه مواد ژنتیکی این موجود می گویند که آمیزش میان دو گونه ابتدا ۵۰ تا ۶۰ هزار سال قبل رخ داد.

پروفسور کریس استرینگر از موزه تاریخ طبیعی در لندن می گوید این یافته شاید نشان دهنده زمانی باشد که انسان های شکل گرفته در خارج از آفریقا برای اولین بار این قاره را ترک کرد.

پروفسور استرینگر جزو کسانی بود که می گویند اجداد انسان امروزی ابتدا حدود ۱۰۰ هزار سال قبل آفریقا را ترک کردند. اما یافته های مطالعه آقای پابو اکنون او را به سوی این ایده سوق داده که این مهاجرت دیرتر اتفاق افتاد.

او می گوید که حالا فکر می کند شاید مهاجرت انسان به خارج از آفریقا حدود ۶۰ هزار سال قبل روی داده باشد.

مطالعه پروفسور پابو نشان می دهد که انسان ۴۵ هزار ساله سیبری از لحاظ ژنتیکی چیزی بین اروپایی ها و آسیایی ها بوده است که نشان می دهد او نزدیک به دوره ای زندگی می کرد که گونه ما دو دسته شد و به شرق و غرب رفت تا دو نژاد مختلف شکل گیرد.

به علاوه یافته های او این احتمال را پیش می کشد که اولین گونه از دودمان انسان ابتدا ۱۰ یا ۱۱ میلیون سال قبل از میمون ها جدا شد و نه پنج یا شش میلیون سالی که تاکنون تصور می شد.

با این حال او تاکید می کند که مطالعه خیلی بیشتری برای یافتن پاسخی روشن به این سوالات لازم است.

مجله پزشکی مادر

 

کانادا می گوید که ۸۰۰ واحد واکسن ابولا را در اختیار سازمان بهداشت جهانی قرار خواهد داد. این واکسن تزریقی می تواند حیوانات را کاملا در برابر ویروس مرگبار ابولا مصون کند اما ایمنی و تاثیر آن در انسان نامعلوم است.

آزمایش های انسانی این واکسن این هفته در آمریکا شروع شد و سازمان بهداشت جهانی می گوید که تست های بیشتری در اروپا و آفریقا انجام خواهد داد.

سازمان بهداشت عمومی کانادا گفت این واکسن "می تواند ابزار مهمی در مهار شیوع جاری باشد."

شیوع جاری ابولا که بزرگترین اپیدمی در تاریخ جهان است باعث مرگ بیش از ۴۵۰۰ نفر در کشورهای غرب آفریقا شده است.

سازمان بهداشت جهانی می گوید ویروس ابولا ممکن است تا ماه دسامبر هفته ای تا ۱۰ هزار نفر را آلوده کند.

هیچ درمان یا واکسن تایید شده ای برای مقابله با این بیماری وجود ندارد اما آزمایش چند شیوه تازه درمانی به سرعت در جریان است.

واکسنی که کانادا در اختیار سازمان بهداشت جهانی می گذارد توسط آزمایشگاه میکروبیولوژی ملی کانادا وابسته به سازمان بهداشت این کشور تولید شده است.

این واکسن قطعاتی از ویروس ابولا را با یک ویروس غیرمرگبار ترکیب می کند. گفته می شود این برای تحریک سیستم ایمنی بدن و تولید پادتن ها برای حمله به ابولا کافی باشد تا بدن در برابر آلودگی به ویروس در آینده مصون شود.

آزمایش های کلینیکی در موسسه تحقیقاتی والتر رید در آمریکا آغاز شده و انتظار نمی رود نتایج زودتر از ماه دسامبر مشخص شود. کانادا انتقال این ۸۰۰ واحد واکسن را روز دوشنبه شروع می کند.

آزمایش های بیشتر به روی این واکسن در آلمان، سوئیس و کشورهایی در آفریقا که دستخوش ابولا قرار نگرفته اند انجام خواهد شد. دکتر گریگوری تیلور رئیس سازمان بهداشت کانادا گفت: "این واکسن که حاصل سال های متمادی تحقیقات علمی و نوآوری است می تواند ابزار مهمی در مهار ابولا باشد."

همزمان واکسن دیگری در آمریکا، بریتانیا و مالی درحال آزمایش است. این واکسن توسط شرکت داروسازی گلاکسواسمیت کلاین تولید شده. اما مقام های این شرکت می گویند که جواب آزمایش ها برای تعیین ایمنی و تاثیر این واکسن تا اواخر ۲۰۱۵ مشخص نخواهد شد.

منبع: بی بی سی

 

نتایج تحقیقی که بر روی موارد مسمومیت‌ در بیمارستان تخصصی کودکان کرمانشاه بین سال‌های ۱۳۹۱ تا ۹۲ انجام شده نشان می‌دهد که پس از انواع قرص، شایع ترین عامل مسمومیت کودکان متادون بوده است.

به گزارش مجله پزشکی مادر به نقل از بی بی سی، بر اساس این تحقیق که به بیست و ششمین همایش بین‌المللی بیماری‌های کودکان ارائه شده، مسمومیت در کودکان زیر پنج سال شایعتر است و در سال‌های ۹۱ و ۹۲ یکی از شایع ترین عوامل مسمومیت آنها، ماده متادون بوده است که توسط بزرگسالان به عنوان "داروی ترک اعتیاد" مصرف می شود.

نتایج این تحقیق موید تحقیقات مشابهی است که در سال‌های اخیر در بیمارستا‌ن‌ها و دانشگاه‌های علوم پزشکی استان‌های دیگر انجام شده و در همه آنها مسمومیت با متادون یکی از شایعترین موارد مسمومیت در کودکان بوده است.

در این زمینه حتی دانشگاه‌های علوم پزشکی آیین نامه‌هایی را برای کاهش موارد مسمومیت با متادون منتشر کرده‌اند.

مصرف تصادفی متادون که در شیشه‌هایی مثل شیشه نوشابه در یخچال نگهداری می‌شوند یکی از علل اصلی این مسمومیت‌هاست.

به گفته دکتر طلعت قانع داروساز و متخصص سم شناسی و داروشناسی "همه ساله ما شاهد مرگ کودکان و نزدیکان معتادانی که دوره درمان اعتیاد خود را با داروی متادون طی می کنند هستیم. نگهداری شربت متادون خصوصاً در بطری های مواد آشامیدنی مانند نوشابه و شیشه های دارویی تا به حال منجر به مرگ دهها کودک و حتی بزرگسال شده است."

دکتر حمید اولیایی، فلوشیپ سم‌شناسی و استادیار دانشکده پزشکی علی ابن ابیطالب یزد می‌گوید: "شربت متادون یک داروی ترک اعتیاد است بنابراین افراد بدون نظارت پزشک در مصرف آن زیاده روی می‌کنند که موجب بروز مسمومیت می‌شود. از طرف دیگر این نوع از مسمومیت در افرادی که قصد خودکشی دارند یا کودکانی که به طور تصادفی از این ماده استفاده می‌کنند دیده می‌شود."

به گفته دکتر اولیایی "مصرف یک سی‌سی متادون می‌تواند موجب ایست تنفسی و مرگ شیرخوار شود."

نتایج تحقیقات

نتایج تحقیقی که در سال ۱۳۸۸ در بخش مسومیت‌های بیمارستان لقمان تهران در باره مسمومیت با متادون درکودکان انجام شد، نشان داد که میانگین سنی بیماران ۵۵ ماه بود (حداقل ۴ماه و حداکثر ۱۲ سال). کلیه بیماران به صورت تصادفی یا در اثر اشتباه والدین مسموم شده بودند.

به گفته دکتر شاهین شاد‌نیا، متخصص سم‌شناسی بالینی در بیمارستان لقمان، "مسمومیت با شربت متادون، خوردن مواد شوینده و پاک‌کننده و داروهای مسکن و اعصاب و آرام‌بخش که در خانه‌ها در دسترس کودکان است موجب مسمومیت تصادفی کودکان می‌شود."

بر اساس دستورالعمل دانشگاه های علوم پزشکی "از آنجایی که طعم شربت متادون شیرین است و مصرف کنندگان دارو در برخی موارد آن را به همراه چای یا نوشابه مصرف می نمایند... باید علاوه بر توضیحات کامل به بیمار و بستگان وی بر روی برچسب شیشه واضحاً ذکر گردد و از نگهداری دارو در یخچال یا کنار سایر نوشیدنی ها خودداری گردد."

"والدین در اکثر موارد شربت متادون را در ظروفی مانند بطری آب معدنی یا نوشابه و یا ظروف شربت‌های دارویی (استامینوفن - دیفن هیدرامین) در یخچال نگه داری می کنند که از روی اشتبا‌ه به کودک داده می شود.

مصرف کنندگان متادون باید بدانند که مصرف داروی متادون توسط کودکان بسیار خطرناک و کشنده است و لازم است والدین مراقب کودکان خود باشند.

در صورت مصرف متادون توسط کودکان علائم مسمومیت شامل تهوع، استفراغ، درد قفسه سینه و دیگر علایم مسمومیت بعد از مدت کوتاهی ظاهر شده و پس از گذشت چند ساعت با پیشرفت علائم، کودک جان خود را از دست می دهد."

با این حال استفاده از شربت متادون یا خود تریاک برای کاهش گریه کودک، بخصوص در مواردی که والدین به گوش درد، دندان درد یا دل درد مشکوک هستند، بویژه در مناطق روستایی یکی دیگر از علل مسمومیت با تریاک و مشتقات آن است.

مجله پزشکی مادر

 

 

تحقیقات دانشمندان فنلاندی نشان داده است که 28 درصد غیبت از محیط کار به دلیل نابسامانی در خواب است. افراد بسیاری هستند که از خستگی صبحگاهی رنج می‌برند و این در حالی است که علت آن را نمی‌دانند و در نتیجه نمی‌توانند از آن جلوگیری کنند.

این وضعیت وقتی قرار است شخصی به سرکار یا محل تحصیل خود برود، بسیار آزار دهنده می‌شود و برای رفع آن باید چاره‌ای اندیشید.

در صورتی که شما هم با این وضع روبه‌رو شده‌اید در درجه اول باید از اندازه خوابتان مطمئن شوید؛ خواب نقش مهمی در عملکرد مناسب بدن ما دارد؛ به همین دلیل اندازه خواب برای هر سنی بسیار مهم است.

متخصصان اعلام کرده‌اند یک فرد بالغ به 7 الی 8 ساعت خواب در طول شبانه روز نیاز دارد و با مطالعاتی که به تازگی انجام شده است، آمار و ارقام دقیق‌تری نیز به دست آمده است.

در پژوهشی که توسط محققین فنلاندی انجام شده است، خواب مطلوب برای زنان حداقل 7 ساعت و 36 دقیقه و برای مردان 7 ساعت و 48 دقیقه عنوان شده است که در صورت کاهش ساعت خواب از این مقدار، سلامت شخص به خطر خواهد افتاد.

دانشمندان فنلاندی طی 7 سال در مورد 1885 مرد و 1875 زن مطالعاتی انجام دادند و با نظارت دقیق بر خواب این افراد، به بررسی مشکلات آنها پرداختند.

طی این تحقیق نشانه‌های مربوط به بی‌خوابی، زود بیدار شدن، خواب آلودگی در طول روز، استفاده از قرص‌های خواب آور و هرگونه اطلاعات مربوط به خواب جمع‌آوری شد.

محققان همچنین به بررسی تأثیر حالت‌های گوناگون خوابیدن افراد بر سلامت آنها پرداختند و با اعلام مدت لازم برای خواب آقایان و خانم‌ها، به این نتیجه رسیدند که خواب کافی در شبانه روز می‌تواند امکان بیمار شدن افراد را به شکل محسوسی کاهش دهد.

این تحقیقات همچنین نشان داد 28 درصد غیبت‌های کاری ارتباط مستقیمی به کیفیت خواب دارد و خوابیدن بیشتر و یا کمتر از ساعات لازم برای بدن، موجب خستگی صبحگاهی می‌شود.

و با وجود آنکه مردها بیشتر از زنان برای خواب شبانگاهی از قرص‌های خواب آور استفاده می‌کنند، ولی مدت کوتاه‌تری نسبت به زنان می‌خوابند.

با وجود آنکه این تحقیق اعداد و ارقام دقیقی از میزان کافی خواب برای داشتن نشاط صبح گاهی عرضه می‌کند اما پژوهشگران بر این باورند که این اعداد قطعیت نداشته و هر شخص متناسب با شرایط فیزیکی، میزان فعالیت و نحوه تغذیه خود باید زمان مناسبی را به استراحت و خواب بپردازد.

منبع: فارس

 

پژوهشگران دانشگاه ساوت‌همپتون پس از چهار سال تحقیق بر روی بیش از ۲۰۶۰ نفر به این نتیجه رسیده‌اند که حتی بعد از مرگ بالینی هوشیاری، دست‌کم به طور موقت، ادامه پیدا می‌کند. این وسیعترین تحقیق پزشکی است که در مورد تجربه لحظات مرگ انجام شده است.

به گزارش مجله پزشکی مادر به نقل از بی‌بی‌سی، افراد مورد بررسی کسانی بودند که در پانزده بیمارستان در بریتانیا، آمریکا و اتریش دچار ایست قلبی شده، اما بعد با احیا به زندگی برگشته بودند. از بین این ۲۰۶۰ نفر ۳۳۰ نفر زنده ماندند و تقریبا چهل درصد آنها، یعنی ۱۴۰ نفر درجاتی از "هوشیاری" را در زمانی که تلاش برای بازگردان آنها به زندگی در جریان بوده گزارش کردند.

دکتر سم پارنیا، پژوهشگری که این تحقیق زیر نظر او انجام شده می گوید: "مرگ در یک لحظه خاص اتفاق نمی افتد، بلکه روندی است که با توقف ضربان قلب آغاز می شود، بعد ریه از کار می افتد و سپس کار مغز متوقف می شود، شرایطی که در پزشکی به آن ایست قلبی می گوییم، که از نقطه نظر زیستی معادل مرگ است."

به گفته او، "شواهد نشان می‌دهد که در چند دقیقه اول بعد از مرگ هوشیاری از بین نمی‌رود. ما هنوز نمی‌دانیم که آیا هوشیاری بعدا زایل می‌شود یا نه، اما می دانیم که بلافاصله بعد از مرگ محو نمی‌شود."

با اینکه برخی از این افراد از تجربه لحظات اولیه پس از ایست قلبی به مورد خاصی اشاره نمی‌کردند با این حال در توصیفات آنها شباهت هایی دیده می شد.

بیست درصد آنها احساس آرامشی غریب را توصیف کردند و یک سوم آنها احساس کند یا تند شدن زمان را داشتند.

برخی دیدن نوری شدید را به یاد می‌آورند: برقی طلایی رنگ یا تابش آفتاب را.

برخی دیگر احساس ترس از خفگی یا کشیده شدن به زیر آب را داشتند.

برخی افراد دیدن نوری شدید را به یاد می‌آوردند

۱۳ درصد احساس جدا شدن از بدن را داشتند و ۱۳ درصد دیگر احساس کرده بودند حواسشان تیزتز شده است.

اما یک مرد ۵۷ ساله، آنچه را پرستارها و پزشکان برای درمان ایست قلبی او انجام داده بودند با جزئیات به یاد می‌آورد و حتی می‌توانست صدای دستگاه و تجهیزات پزشکی را توصیف کند.

دکتر پارنیا می‌گوید: "ما می دانیم وقتی قلب از کار می افتد مغز هم دیگر کار نمی‌کند."

"اما در مورد این فرد، به نظر می‌رسد هوشیاری تا سه دقیقه بعد از توقف ضربان قلب ادامه داشته، در حالی که معمولا مغز بیست تا سی ثانیه بعد از توقف قلب از کار می‌افتد."

"او هر چه را در اتاق اتفاق افتاده بود توصیف کرد، اما از همه مهمتر اینکه، او صدای دو بوق یک دستگاه را شنیده بود که هر سه دقیقه یکبار این صدا را تولید می‌کند. از روی همین ما فهمیدیم این تجربه چقدر طول کشیده است."

"حرف‌های او قابل اعتماد بود و هر چه گفت که برایش اتفاق افتاده، واقعا اتفاق افتاده بود."

پیش از این محققان دیگر گفته بودند ده تا بیست درصد کسانی که تجربه مرگ بالینی را داشته اند افکاری منظم، روشن، مستدل و یا خاطراتی را گزارش می‌کنند.

حتی بعضی از آنها با جزئیات آنچه را بعد از ایست قلبی برایشان اتفاق افتاده به یاد می‌آورند.

با این حال شواهد علمی در این باره در بهترین حالت مبهم بوده است.

دکتر پارنیا می‌گوید: "بسیاری از مردم تجربه لحظات نزدیک به مرگ را دارند، اما به علت داروهایی که در زمان احیا تزریق می‌شوند یا آسیب مغزی نمی‌توانند بعدا آنها را به یاد بیاورند."

تعداد بیشتری نیز که تجربه مشابهی داشته‌اند، آن را به توهم یا خطای حواس ارتباط داده‌اند؛ با این حال به نظر می‌رسد به اتفاقات واقعی ربط داشته‌اند.

دکتر پارنیا می‌گوید که این تحقیق نشان می‌دهد یادآوری تجربه افرادی که لحظاتی از نظر بالینی مرده بودند باید بدون پیش داوری مورد بررسی های بیشتری قرار گیرد.

به گفته دکتر جری نولان، سردبیر نشریه "احیا" که این تحقیق در آن منتشر شده، این پژوهش، دریچه‌ای را به روی تحقیقات وسیع درباره آنچه که در زمان مرگ برای ما اتفاق می‌افتد باز کرده است.

مجله پزشکی مادر

جان اُکیف، می‌بریت موزر و ادوارد موزر به دلیل کشف سلول‌های مغزی که سیستم موقعیت بابی مغز را تشکیل می‌دهند، به عنوان برندگان جایزه نوبل پزشکی و فیزیولوژی سال ۲۰۱۴ معرفی شدند.

به گزارش مجله پزشکی مادر به نقل از بی‌بی‌سی، جان اکیف که تابعیت دوگانه آمریکایی و بریتانیایی دارد مدیر مرکز تحقیقات عصبی در دانشگاه لندن است. او برنده نیمی از جایزه نقدی نوبل پزشکی امسال شده است.

نیمی دیگر از این جایزه هم به می‌بریت موزر و ادوارد موزر زن و شوهر نروژی رسید. آنها در دانشگاه ادینبورگ درس خوانده‌اند و مدتی هم زیر نظر جان اکیف کار کرده‌اند.

آکادمی نوبل کار این محققان را شبیه "سیستم موقعیت یابی (GPS) درون بدن" توصیف کرده است:

"تشخیص موقعیت مکانی و توانایی جهت یابی برای وجود و بقای انسان ضروری است. تشخیص موقعیت‌ سبب می‌شود جای خود را در محیط اطرافمان درک کنیم. در حین جهت یابی، تشخیص موقعیت با حس فاصله‌سنجی در ارتباط قرار می‌گیرد که بر اساس حرکت و اطلاعات قبلی ما از موقیعت های دیگر کار می‌کند.

درک موقعیت مکانی و جهت یابی پرسش‌هایی هستند که مدتهای مدید ذهن فیلسوفان و دانشمندان را مشغول کرده‌اند. بیش از دویست سال پیش فیلسوف آلمانی امانوئل کانت اینگونه استدلال کرد که بعضی از توانایی های مغز به صورت قیاسی وجود دارند، بدون ارتباط با تجربه.

او مفهوم مکان را یکی از اصولی تعریف کرد که در ذهن تعبیه شده تا از راه آن دنیای بیرون درک شود.

با پیشرفت‌های روانشناسی رفتاری در میانه قرن بیستم این امکان فراهم شد که به این پرسش‌ها با تجربه های عینی پاسخ داده شود.

زمانی که ادوارد تولمن حرکت موش‌ها را در مسیر مارپیچ بررسی کرد و متوجه شد که آنها چگونه راه خود را پیدا می کنند، این نظریه را مطرح کرد که در ذهن موش‌ها "نقشه شناخت" شکل می‌گیرد که به آنها امکان می دهد راه را پیدا کنند.

اما سوال همچنان باقی بود که این نقشه چگونه در مغز شکل می‌گیرد؟"

در واقع کشف برندگان نوبل امسال به این سوال و سوال‌های مشابه پاسخ داده است؛ مثلا این سوال ها که مغر چگونه موقعیت مکانی ما را تشخیص می‌دهد؟ ما چگونه راه خود را در طول مسیر پیدا می‌کنیم؟ مغز چگونه این اطلاعات را ذخیره می‌کند تا دفعه بعد که همان راه را می‌رویم بلافاصله راه را پیدا می‌‌کنیم.

این محققان ساختار سلولی جی‌پی‌اس مغز را توصیف کرده اند.

جان اکیف در سال ۱۹۷۲ اولین جزء این سیستم تعیین موقعیت را کشف کرد. او متوجه سلولهایی در هیپوکامپ مغز موش شد که وقتی موش در نقاط خاصی در اتاق قرار می گرفت فعال می شد.

او به این نتیجه رسید که این "سلول‌های موقعیت" نقشه اتاق را در مغز ترسیم می‌کنند. تقریبا سی سال بعد، می‌بریت و ادوارد موزر یکی دیگر از اجزاء مهم سیستم موقعیت‌یابی مغز را شناسایی کردند.

آنها "سلول‌های شبکه" را شناسایی کردند که سیستمی هماهنگ برای جهت‌یابی و موقعیت‌سنجی ایجاد می‌کنند. تحقیقات بعدی نشان داد که سلول‌های موقعیت و سلول‌های شبکه چگونه با هم کار می‌کنند تا موقعیت و مسیرهای احتمالی را تعیین کنند.

به گفته آکادمی نوبل، سلول‌های موقعیت و سلول‌های شبکه یک سیستم موقعیت‌سنجی جامع را تشکیل می‌دهند.
"این سیستم در بیماری‌های زیادی مختل می شود، مثل دمانس و آلزایمر." از این رو کشف سلول‌های موقعیت و سلول‌های شبکه، جهشی بزرگ در درک بهتر مکانیسم حافظه فضایی (spatial) بوده است.

مجله پزشکی مادر

 

 

دانشمندان می‌گویند بویایی در تشخیص خطر مرگ در پنج سال آینده می‌تواند نقش بسیار مهمی داشته باشد.

به گزارش مجله پزشکی مادر به نقل از بی‌بی‌سی، محققان دانشگاه شیکاگو در تحقیقی که روی سه هزار فرد ۵۷ تا ۸۵ ساله انجام دادند به این نتیجه رسیدند که کاهش قدرت بویایی در سالمندان بیش از هر عامل دیگری از احتمال مرگ در پنج سال آینده خبر می‌دهد.

به اعتقاد این پژوهشگران، این تحقیق نشان می‌دهد این حس خاص و از نظر تکاملی کهن، ممکن است با مکانیسم مهمی در زمینه طول عمر انسان ارتباط داشته باشد.

برای این تحقیق پنج بوی نعنا، ماهی، پرتغال، گل سرخ و چرم را در اختیار شرکت کنندگان قرار دادند.

پنج سال بعد، ۳۹ درصد کسانی که در این تست بو پایین ترین نمره را گرفته بودند، در قید حیات نبودند. از بین آنها که تا حدی بویایی‌شان کم شده بود ۱۹ درصد از دنیا رفته بودند و تنها ده درصد کسانی که بویایی سالم داشتند دیگر زنده نبودند.

پروفسور جایانت پینتو که این تحقیق زیر نظر او انجام شده می‌گوید: "معمولا قدر سیستم بویایی به اندازه کافی دانسته نمی‌شود در حالیکه در زندگی روزمره نقش بسیار مهمی دارد."

"کاهش بویایی مستقیما باعث مرگ نمی‌شود اما منادی آن است، زنگ خطری که بسرعت درباره آسیب وارده هشدار می‌دهد."

محققان فکر می‌کنند اختلال در بویایی نشانگر اختلال در نظام ترمیم سلولی در بدن است چون بویایی سالم به تولید و جایگزینی سلول‌های بنیادی در مخاط بینی بستگی دارد.

اختلال بویایی هم پیش از هر چیز دیگر خبر از نقص ترمیم در بدن و شتاب گرفتن پیری می‌دهد.

"دستگاه بویایی، این حس منحصر به فرد، وابسته به سلول‌های بنیادی است بنابراین ممکن است نمایانگر قابلیت بازسازی بدن در زمان تغییرات تخریبی پیری و یا علامت توانایی بدن در ترمیم فیزیولوژیک باشد.

علاوه بر این بویایی نخستین سیستمی است که تاثیر یک عمر آسیب سموم و آلاینده‌های محیطی یا عوامل و میکروب‌های بیماری‌زا را بر بدن نشان می‌دهد:

"عصب بویایی (زوج اول اعصای مغزی) تنها عصب مغزی است که با دنیای بیرون در ارتباط مستقیم است. بنابراین آلودگی، سموم و عوامل بیماری‌زایی که از راه تنفس وارد بدن می‌شوند، از راه این عصب به دستگاه عصبی مرکزی (مغز) می‌رسند و آسیب مستقیمی وارد می‌کنند که منجر به مرگ می‌شود."

محققان معتقدند این آلاینده‌ها، میکروب‌ها و ویروس‌ها بطور غیر مستقیم به عصب بویایی آسیب می‌زنند چون باعث بیماریهایی مثل بیماری‌های ریوی و قلبی عروقی می‌شوند و این بیماری‌ها نیز به عصب بویایی آسیب می‌زنند.

"تحقیقات قبلی نشان داده‌اند که آلودگی ذرات معلق، مرگ یا عوارض بیماری افزایش می‌دهد در عین حال که قدرت بویایی را کاهش می‌دهد."

دکتر پینتو می‌گوید نتیجه این تحقیق، یک تست بالینی مفید، سریع و ارزان را برای شناسایی افراد در معرض خطر در اختیار پزشکان می‌گذارد.

او می‌گوید باید اهمیت بیشتری برای سلامت بویایی قائل شد با این حال تاکید می‌کند که:"ما نمی خواهیم مردم را وحشت زده کنیم. سرماخوردگی، آلرژی و بیماری سینوس می‌توانند بر بویایی تاثیر بگذارند.بنابراین مردم نباید نگران شوند، اما اگر مشکل بویایی مزمن شد باید به پزشک مراجعه کنند."

 مجله پزشکی مادر

 

پزشکان هشدار دادند: استرس زیاد در افراد چاق تاثیرات سوء بیشتری در مقایسه با افرادی دارد که دارای وزن متناسب هستند.
این پزشکان می‌گویند: استرس در افراد چاق خطر ابتلا به بیماری‌های مزمن همچون بیماری‌های قلبی و دیابت نوع 2 را بیش از افرادی که وزن طبیعی دارند، تشدید می‌کند. به اعتقاد متخصصان زمانی که افراد چاق در معرض استرس‌های طولانی قرار می‌گیرند، مقادیر زیادی ماده «اینترلوکین6» در بدن آن‌ها آزاد می‌شود که این پروتئین موجب افزایش التهابات در بدن می‌شود.

این در حالیست که افرادی با وزن طبیعی در شرایط پراسترس این واکنش بدن را تجربه نمی‌کنند. به اعتقاد کارشناسان، این التهاب که به دنبال آزاد شدن اینترلوکین6 در بدن افراد چاق بوجود می‌آید موجب ایجاد شرایطی برای تشدید گرفتگی رگ‌ها، ابتلا به دیابت نوع 2، سرطان و بیماری کبدچرب می‌شود. بنابراین احتمال تشدید و ابتلا به بیماری در افراد چاق علی‌الخصوص در موقعیت‌های استرس زا و با توجه به ترشح پروتئین اشاره شده به مراتب بیشتر است.

در یک بررسی انجام شده توسط گروهی از متخصصان، افرادی با وزن‌های مختلف طی دو روز در شرایط پراسترس قرار گرفتند که یکی از آنها یک مصاحبه شغلی دشوار و دیگری آزمون شفاهی ریاضی بود. پس از این مرحله از بزاق دهان این افراد برای سنجش تاثیر استرس بر فعالیت‌های شیمیایی بدن نمونه‌گیری شد. یافته‌های این مطالعه نشان می‌دهد میزان ترشح ماده اینترلوکین6 در افراد لاغر به مراتب کمتر از افراد چاق است اما هر دو گروه در نخستین روز آزمایش واکنش‌های شیمیایی یکسانی نسبت به استرس نشان دادند.

با این حال ترشح این ماده در روز دوم آزمایش در میان آن دسته از افرادی که اضافه‌وزن داشته یا چاق بودند در مقایسه با روز گذشته دو برابر شده بود اما برای افراد لاغر به همان میزان روز نخست بود. این نتایج نشان می‌دهد که استرس‌های طولانی‌مدت تاثیرات جسمی‌بیشتری بر افراد چاق در مقایسه با افراد با وزن متناسب دارد و بهبودی پس از پایان استرس در این افراد نیز به صورت کندتری صورت می‌گیرد.

منبع: آرمان

 

محققان بریتانیایی با مطالعه روی زنان بین سنین ۲۵ تا بعد از یائسگی به این نتیجه رسیده‌اند که یک واحد افزایش سایز دامن در هر ده سال خطر سرطان پستان را ۳۳ درصد افزایش می‌دهد و کوچک شدن سایز دامن از این خطر کم می‌کند.

به گزارش مجله پزشکی مادر به نقل از بی‌بی‌سی، اساس این تحقیق بر رابطه بین چاقی مرکزی (شکم، کمر و باسن) با افزایش خطر سرطان پستان بوده که شواهد قانع کننده‌ای برای آن وجود دارد.

وزن زیاد، BMI بالا و افزایش وزن در سنین بزرگسالی نشانه افزایش تجمع چربی در بدن هستند. تجمع چربی در بدن باعث افزایش میزان استروژن می‌شود که عامل شناخته شده‌ای در افزایش خطر سرطان پستان است.
قدیمی‌ترین و ساده‌ترین روش برای ارزیابی تجمع چربی در بدن محاسبه BMI (وزن به کیلوگرم تقسیم بر حاصلضرب قد به متر در خودش) است. اندازه‌گیری چربی میانه بدن روش دیگری برای اندازه‌گیری چاقی است که معمولا با دور کمر، نسبت دور کمر به باسن و دور کمر به قد یا قد و وزن ارزیابی می شود.

این تحقیق در مدت پنج سال بر روی بیش از ۹۲ هزار زن انجام شده است و بطور متوسط این زنان حدود سه سال پیگیری شده‌اند. محققان می‌گویند آنها متوجه شدند سایز دامن ۷۶ درصد زنان در طول دوران بزرگسالی افزایش پیدا کرده بود.
تحقیقات نشان داده‌ است دور کمر پس از یائسگی بهتر از BMI خطر سرطان پستان را پیش بینی می کند.

از این رو این تحقیق معیاری قابل اعتماد و ساده را به زنان نشان می‌دهد تا متوجه افزایش وزن خود باشند چون به یاد آوردن سایز دامن در سال‌های گذشته آسانتر از به یاد آوردن BMI است. با این حال به نظر پژوهشگران، کوتاه بودن زمان پیگیری و اینکه ممکن است زنان حاضر در تحقیق سایز دامن خود را در سال‌های پیش بدرستی به یاد نیاورده باشند از نقط ضعف تحقیق آنان است. به این ترتیب، اگر تحقیقات بعدی هم به نتیجه مشابهی برسند زنان بسادگی می‌توانند متوجه افزایش خطر سرطان پستان شوند.

اهمیت چنین معیاری در این است که با تغییر سبک زندگی (ورزش، تغذیه سالم، ترک سیگار و الکل و وزن مناسب) می‌توان از چهل درصد موارد سرطان‌ پستان جلوگیری کرد. رعایت این موارد بخصوص پس از یائسگی در جلوگیری از این بیماری اهمیت بسیار دارد.

مجله پزشکی مادر