جلوگیری از سوءاستفاده جنسی از کودکان

بارها و بارها در جریان مشاوره به این مساله برخورد کرده ایم که کودکی توسط محارم خود مورد تجاوزجنسی و یا سود استفاده جنسی قرار گرفته است.

در جریان یک مشاوره با خانمی 32 ساله پس از برگزاری جلسات متعدد مشاوره و به کاربردن فنون مختلف، اصطراب فرد که اتفاقا دلیل مراجعه ایشان به مرکز همین مشکل بود، پایین نمی آمد. برآن شدیم که از تکنیکهای دیگر روان‌درمانگری استفاده کنیم و ریشه مساله را پیدا کنیم.

پس از جلسه، بالاخره او علیرغم مقاومتهای بسیار مطرح کرد که وقتی در کلاس دوم دبستان درس میخوانده با دایی اش که به دلیل دانشجویی نزد آنها زندگی میکردهف تنها می مانده. اوایل مساله ای وجود نداشته ولی به تدریج رابطه آن دو نزدیک و نزدیکتر می شود و یکسری روابط که نمی بایست بین آنها برقرار می شود. دایی هم او را تهدید میکند که اگر به کسی حرفی بزند چنین و چنان می کند و ...

گریه امانش را بریده بود. این خاطره بد هسته اصلی اضطراب او را تشکیل می داد و دلیل بسیاری از عقب ماندگی های تحصیلی او نیز همین خاطره تلخ بود.چرا؟

پسری 27 ساله دانشجو با یکی از هکلاسهای خود نامزد بود. دختر به مرکز مشاوره مراجعه و از رابطه خودش با نامزدش شکایت کرد. او گفت که مورد آزار و اذیت نامزد خود قرار می گیرد و نامزدش علیرغم هوش بالا از مساله ای رنج می برد و گاهی حالات وحشیانه ای پیدا میکند. در مراجعات بعدی که پسر هم در جلسات حاضر شد متوجه ریشه های عمیقتر مساله شدیم. در جلسات انفرادی بعدی متوجه شدیم که او در زمان کودکی مورد سوء استفاده جنسی توسط عمویش قرار گرفته و این مساله آنقدر او را آزار داده که بارها به قصد کشتن عمو چاقو را برداشته ولی منصرف شده و ...
این خاطره بد هیچگاه او را رها نکرده و همین امر باعث شده که از آزار دیگران و از آن جمله نامزدش لذت ببرد و کمی از دردهای خود بکاهد. چرا؟

1- ذهن این افراد دائما حول و حوش گناه مرتکب شده می گردد و تمامی تنهایی آنها را اشغال می کند.

2- تمرکز ذهنی برای این افراد بسیار دشوار و طاقت فرساست و ترس از تنهایی به تدریج در آنها قوت می گیرد.

3- این خاطرات تلخ، پایه و اساس اضطرابهای شدیدتر را فراهم آورده و بتدریج به سمت دیگر بیماریهای روانی پیش می رود.

توصیه ما به خانواده ها:

- مراقب کودکان خود خصوصا در سنینی که قادر به دفاع شخصی از خود نیستند باشند.

- از تنها گذاشتن کودکان چه همجنس و چه غیرهمجنس خودداری کنند.

- به کودکان یاد دهید شبها در اتاق خود را قفل کنند.

- اجتناب از تنها گذاشتن کودکان با محارم خود.

- در طول شب چندین بار به کودکان خود سر بزنند.

- دادن اطلاعات به کودکان در حد درک و فهمشان و اینکه اگر کسی به آنها نزدیک شود یا درخواستی از آنها کند چطور از خود دفاع کنند.

- آموزش به کودکان که حتی المقدور از نگاه کردن به چشمهای دیگران (آشنا و غریبه) پرهیز کنند.

- جلب اعتماد کودکان که درصورت بروز خطر و یا هر حادثه ای در اسرع وقت والدین خود را مطلع کنند.

- آموزش به کودکان در مورد مراقب از خود موقع حضور در مراکز تجمع کودکان مانند مدرسه خصوصا موقع توالت رفتن و دوری گزیدن از کودکان بزرگتر.

- کنجکاوی در مواقعی که فرزندان زود به مدرسه می روند و یا دیرتر به خانه برمی گردند.

- دادن اطلاعات به کودکان در مورد خطرات احتمالی که آنها را تهدید می کند.

- توجه به تغییر حالتهای کودکان مانند کابوسهای شبانه یا وقتی وحشتزده هستند و یا اضطراب دارند و شما علتی برای اضطراب آنها نمی یابید.

درصورتیکه یکبار با صحنه ای روبرو نشده اید، آنرا دلیل بر فقدان آن ندانید. شما در هرحال باید مراقبت کنید تا فرزندانتان به سن مناسبی برسند.

و باز هم تاکید میکنیم از دادن اطلاعات نترسید. معمولا انسان وقتی ضربه می خورد که چیزی نمی داند و غافلگیر می شود وگرنه محتاط بودن و مراقبت از خود ضرری به او نمی رساند. والدین عزیز باید سعی کنند ضمن داشتن کنترل از راه دور و غیرمستقیم، به کودکان خود نیز اطلاعاتی در خور فهم و درکشان بدهند و آنها را با خطرات آشنا کنند.درست مانند وقتی که به آنها اطلاعاتی در مورد خطرات چرخ گوشت و کبریت و چاقو می دهیم، باید آنها را با خطراتی که از جانب افراد دیگر متوجه آنهاست، آشنا کنیم تا بعدها مورد اتهام بی تفاوتی قرار نگیریم. گاهی اعتماد افراطی نتیجه عکس به دنبال دارد و اینجا این کودکان هستند که قربانی می شوند و زندگی خود را می بازند.

گروه ترجمه و تالیف مجله پزشکی مادر، سینا حدادپور